بؤلوم :
شنبه 14 مرداد 1391     یازار : اميرحسين شعاري

آري ما از سياره پر شورها هستيم از سياره عشق هاي بي انتها از سياره تراختور

هزاران مشكلات هفت خان رسيدن به ورزشگاه و كم شماردن هواداران تراكتور در ورزشگاه كم نبود اين بار برق ورزشگاه هم رفت و ورزشگاه دقايقي در خاموشي مطلق فرو رفت تا مسئولين نشان دهند تا چه حد آمادگي ميزباني آسيا را دارند و چه اندازه بين دو فصل به فكر هواداران بودند. ولي با وجود اين نا ملايمتي ها هيچ گاه دره سرخ در سكوت فرو نرفته و نمي رود. سكوت؟ هرگز! سكوت؟ زهي خيال باطل. سكوت براي هواداران تراكتور معنا ندارد. سكوت واژه بيگانه اي براي آن هاست. خاموشي فرا رسيد. شعار تراختور گل گل گل قطع شد. لحظه اي بهت همه جا را فرا گرفت. لحظه اي بعد طوفان شد. شعار تراختور گل گل گل كوبنده تر از گلو ها بيرون آمد.

خانه كه نشسته باشي نميتواني اين صحنه ها را ببيني پخش بازي از استاديوم را قطع مي كنند تا سخنان كارشناس برنامه و بهانه هاي بني اسرائيلي مسئولان را بشنوند و از شنيدن صداي دل نشين هوداران تراكتور محروم مي مانند. فيلم جاي خالي حضور را پر نمي كند. بايد باشي و آن همه شور را ببيني. ميكروفون نمي تواند اين همه صدا را در خود جاي دهد. حنجره هاي هواداران گوش ميكروفون را هم كر مي كند.

آتش بازي ها جاي تاريكي را مي گيرد. لحظه اي بعد شعار آذربايجان وار اولسون ايستمين كور اولسون جواب خبر آنلاين و هيئت فوتبال و قدس آنلاين و سايت گل و همه دار و دسته هايشان را مي دهد. همه جا را تاريكي فرا گرفته است تنها هواداران تراكتور هستند كه مي درخشند و به عشقشان چشمك مي زنند. آن ها بر سكوت شب خط بطلاني مي كشند. شعار ياشاسين آذربايجان گوش فلك را كر ميكند. شايد فلك هم مبهوت مانده كه اين صداي مهيب از كدامين سوي عالم هستي اين چنين پر طمطراق مي آيد. وقتي از جاي بر مي خيزند و ياشاسين آذربايجان مي گويند انگار ستاره هايي هستند كه متبلور مي شوند و همچون شهاب سنگ هاي پر نور جلوه مي نمايند.

لحظاتي ميگذرد و نور به يك سوي دره سرخ مي آيد و شعاري چه بهتر از يل ياتار طوفان ياتار ياتماز تراختور بايراقي ! باد وطوفان سيم هاي هوايي برق رساني را قطع كرده ولي هواداران عشق هم چنان پا برجا هستند. نسيم بر بيرق هاي سرخ مي وزد. گول سولار سونبول سولار اولمز بيزيم غيرت لي تيم. گل ها شب هنگام سر خود را بر بالين خاك نهاده و مي آرامند. سنبل هاي دشت در سكوت خراميدند. ولي اين تيم تراكتور است كه همچو صدفي در مرواريد زيبا و چشم نواز است. بازيكنانش ايكس 6 سوار نيستند قرارداد ميلياردي ندارند ولي يك خصوصيت دارند كه به عالمي مي ارزد. غيرتشان بي مثال است.از اول بازي بي وقفه مي دوند تا لحظه اي كه گل مي زنند و از درد ساق هايشان بر زمين مي افتند. با مصدوميت به بازي مي آيند و خود را به اتش مي زنند و پنالتي ميگيرند. پنالتي گل ميكنند و بوسه بر لوگوي عشق مي زنند.

بازي تمام مي شود هواداران غرق در شادي اولين برد هستند و با شوق فراوان راهي خانه ها مي شوند. مردم در خانه هايشان خواب هستند فقط هواداران تيم عشق بيدارند و بر سياهي شب رنگ سرخ فام خود را مي كشند. در اين جاست كه بايد بگويي No light Only love. چراغي روشني نمي افكند تنها عشق است كه راهي مي شود. تنها عشق است كه سكوت دهشتناك شب را مي شكند.

مي گويند شما از سياره ديگري هستيد. آري ما از سياره پر شورها هستيم از سياره عشق هاي بي انتها از سياره تراختور. پس تراكتور تو هم به عشق هوادارانت حمله كن. باس گلا تراختور باس گلا يولوي گوزلور آسيا. آسيا تو را فرا ميخواند آسيا تا حالا در قاره ديگر بازي نكرده چه برسد به سياره پر شور ها. تراختوروم سن قهرمان داليندايوخ بيز هر زمان. تراكتور تو قهرمان بي بديل و هميشگي هستي و هوادارانت همچون كوه پشت تو ايستاده اند و هر جا كه نامي از تو باشد بدان آنجا هوادارانت حضور دارند. پس برخيز و رخ نمايي كن اي روشن ترين ستاره ما.