بؤلوم :
سه شنبه 31 مرداد 1391     یازار : اميرحسين شعاري
با نگاهي به منابع موجود در مي يابيم كه هيچ گاه اتفاق نيافتاده است كه حجم عظيمي از طرفداران اين چنين براي مردمان مصيبت زده گانشان مراسم عزاداري برپا كنند و اصولا اگر مراسمي هم صورت مي پذيرفت همان سكوت كليشه اي يك دقيقه پيش از آغاز بازي بود و بار ديگر هواداران تراكتور سازي و مردم آذربايجان ثابت كردند كه روح وحدت و همدلي اشان مي تواند سمبل و اسوه اي براي همگان باشد.

شب سياه پوشان شايد بهتري عنواني باشد كه بتوان براي بازي با نفت آبادان در نظر گرفت. شبي كه تمامي اتفاقات در جهت همدردي با مردم عزادار شهرستان هاي اهر، هريس و ورزقان صورت پذيرفت و هر كسي كه به ورزشگاه آمده بود لباس سياه و دل پر اندوهش نشان از همدردي و هم نوايي با مصيبت زدگان بود.

فريادهاي هاي "ياشاسين آذربايجان " اينبار رنگ و بويي ديگر داشت و حكايت از اين مي كرد كه آذربايجاني جماعت هيچ گاه پشت هم را خالي نمي كند. شايد پس از گذشت چندين دهه از دوران ستارخان ها و مشروطه خواهان، شايد پس از گذشت سالها از رشادت باكري ها رنگ و تيپ ها عوض شده باشند ولي شب سياهپوشان ثابت كرد كه خون همان خوني است كه در رگ هاي سردارانمان جاري بود و خاك نيز همان خاك است. خاكي كه نام مقدس آذربايجان بر آن نقش بسته است و هستند ميليون ها انسان كه حاضرند بي شائبه جان و مال خود را فدايش كنند.

مطمئنا اكثر مردم آذربايجان به نوعي درگير اتفاقات زلزله بودند و در اين آشفته بازار هجوم كمك هاي مردمي به مناطق زلزله زده چيزي نيست كه بتوان به سادگي از كنار آن گذشت. شب سياه پوشان را شايد بتوان تمثيلي از هزاران هزار سرداري تصور كرد كه همگي از اقصي نقاط آذربايجان و ايران براي هم نوايي آمده بودند. شبي كه سرداران غيور دوشادوش هم و دست در دست هم با چشماني پر اميد و اندوهگين ترانه اميد را براي هم وطنان و هم زبانان خود سرودند.

شب سياهپوشان به عينه ثابت كرد كه برادر در كنار برادر و انسان در كنار انسان مي تواند روح اميدواري را همواره زنده نگه دارد. بي شك چنين مجد و عظمتي و چنين اتحاد و يكپارچگي را نمي توان در هيچ گوشه اي پيدا كرد. عظمت عنواني كه مدتها است از مفهوم واژه براي آذربايجاني در آمده است و در هر فرصتي سعي مي كند تا به بهترين نحود خود را در عمل اثبات كند.

همواره به اينكه زاده خاك آذربايجان هستيم، به اينكه در خاكي قدم مي نهيم كه روزگاري ستارخان ها در آن قدم زده اند و در هوايي تنفس مي كنيم كه در كالبد شهرياران و خاقاني ها جريان يافته است به خود باليده ايم و اينبار همچون گذشته بر خود باليديم كه در سالهايي زندگي مي كنيم كه هزاران هزار ستار خان و سردار در كنار هم براي عظمت و شكوه آذربايجان يك دل و يك صدا مي شوند.

اينك در چشمان هر آذربايجاني فروغ اميد و روشني و ايمان به آينده را مي توان درك كرد، شعله اي است كه با اتحاد به آتشي بدل شده است تا هيچ كس خود را تنها نمي انگارد و باور داريم كه با هم و براي هم زنده ايم زيرا كه آسايش و آرامش من در آسايش و شكوه تو برادر و خواهر همزبان و هموطنم آرميده است و زندگي بي نام آذربايجان و آذربايجاني مفهومي ندارد.

شب سياهپوشان، سياهي معناي اميد و يكدلي داشت و رنگي بود كه پيشتر از سرخ و سيز و آبي به چشم مي آمد. با عشق به آذربايجان، با تكيه بر برادرانمان و با اتحاد يكايكمان فردايي بهتر را براي آذربايجان رقم خواهيم زد.