بؤلوم :
شنبه 4 شهریور 1391     یازار : اميرحسين شعاري
براي شما يك فوتبال از فلسفه خاص مثال مي زنيم،بارسلونا
اين تيم اگر با اختلاف 10 امتيازي در صدر جدول باشد زماني كه به مصاف تيم قعر جدولي مي رود بيشتر محطاط است،به همان اندازه جديت به خرج مي دهد.و در پايان به زحمت 1-0 برنده مي شود.اين تجربه و شخصيت شايد طي دهه ها در كل ساختار تيم بارسلونا شكل گرفته است.دهه هايي كه بارسلونا در كورس قهرماني بوده است. اينكه بزرگترين بازيكنان دنيا در يك تيم جمع مي شوند و همواره از ضعيف ترين بازيكنان ليگ داخلي هراس دارند رمز موفقيت تيم هاي در كورس قهرماني ست. استرس متوسط لزوم نتيجه گرفتن در تمامي امور است.چرا كه نبود استرس انسان را به غفلت محض مي برد.و استرس بيش از حد توانايي هاي انسان را مختل مي كند.اين اگرچه كافي نباشد كه نيست ولي اين همان مسأله اي ست كه اوليويرا در لا به لاي مصاحبه اش به آن مي پردازد:"اصولي كه بايد يك تيم رعايت كند تغذيه مناسب، تمركز و رفتار حرفه اي است كه ما نتوانستيم حداقل دو مورد از اين فاكتورها را داشته باشيم."

تمركز و رفتار حرفه اي اين همان چيزي ست كه ما پيش تر به آن اشاره كرديم.

اگر امروز ملوان صدر نشين در خانه 3-1 مي بازد اين يك پس انداز است براي سال هاي آينده البته اگر ملواني ها عزم خود را جزم كرده اند كه همواره يك مدعي باقي بمانند نه مانند اكثر تيم هاي مدعي داخلي كه دوره اي مي درخشند.

دليل آن واضح است،چرا كه ملوان فصل هاي گذشته براي بقا مي جنگيد پس امروز عدم تجربه ماندن در كورس قهرماني،سبب مي شود در خانه از نفت تهران 3 گل دريافت كند.نفت تهراني كه فصل قبل هفته هاي بسياري در جمع مدعيان حاضر بود.

اما امروز،باخت تراكتور فلسفه ديگري دارد و آن مسأله ظرفيت پذيري ست و عبرت نگرفتن از گذشته!.تراكتور تجربه اين فصل ملوان را فصل قبل بايد بدست مي آورد چرا كه اين تراكتور بود كه 34 هفته در كورس قهرماني بود.،جايي كه استقلال را در آزادي شكست داد و بالافاصله به همين نفت تهران در يادگار باخت.پس مهمترين اصل در جا زدن شخصيتي ست.چرا كه هر تيمي يك روز خواهد باخت حتي بارسلونا اما بايد از گذشته درس عبرت گرفت و ناديده گرفتن آن چيزي بود كه كل تيم را زمين زد. در واقع ما مي بازيم تا براي آينده درس عبرتي باشد،اگر اين باخت فني باشد ،بايد ديد چه عواملي سدي در برابر پيشبرد تاكتيك تيم بود،مسأله روحي يا فني؟.اما اگر باخت غير فني و در شرايط حساس باشد بايد ديد اين شرايط قبلا تجربه شده است يا نه؟

وقتي با همين تيم و فصل قبل تجربه مي شود يعني ما از باخت فصل قبل چيزي عايدمان نشده است واين يعني بازيكنانمان هنوز پخته نيستند و اين يعني روانشناس فعلا خريداري ندارد.
شكست ها براي انسان هاي بزرگ همواره چيزهاي ارزشمندي به دنبال دارند.اما امروز ما دانستيم كه شكست مغرورانه به نفت تهران بعد از صدر نشيني در فصل قبل چيزي عايدمان نكرده است.اگر امروز در ساختار فوتبال داخلي مواردي چون روانشناس حرفه اي خريدار ندارد بايد بازيكنان خود و براي خود تجربه اندوزي كنند.

اما تغذيه مناسب،اين بالواقع نه تنها در اين بازي بلكه در بازي هاي قبلي نيز به وفور ديده شده است پس مشكل اين فصل تغذيه نامناسب نيست بلكه تمام كردن ضربات آخر است.
به عنوان مثال كريميان از بين 3 بازيكن لوپز را با دروازه بان حريف تك به تك مي كند اما تعلل بيجا يعني سوختن فرصت.
يا به عنوان مثال ابراهيمي در يك صحنه مي تواند در شرايطي كه پاسور و مهاجم جولوتر از خط آفسايد هستند توپ را به مهاجم نزديك به دروازه بسپارد.
يا در يك قدمي دروازه، لوپز دروازه خالي را به بيرون نزند.
يا در سه قدمي دروازه، ابراهيم زاده به جاي كتف از سر خود استفاده كند.

اين ها مؤاخذه بازيكنان نيست،اين بازيكنان در بدترين شرايط گل هاي حساسي براي تيم به ثمر رسانده اند.مسأله اين است؛نبود استرس غرور كاذب مي آفريند و غرور كاذب باخت سنگين به همراه دارد و باخت سنگين استرس بيش از حد مي آورد و استرس بيش از حد كارايي بازيكن را ميگيرد.حتي اگر آن بازيكن لوپز و ابراهيمي باشد.

ما امروز بسيار خوشبختيم كه توني اوليويرا را داريم! دليل آن واضح است 3.5 موقعيت گل براي ذوب آهن و 3 گل و 10 موقعيت خطرناك براي تراكتور و فقط 1 گل.فرض كنيد يك مربي داخلي به جاي توني سكان هدايت تراكتور را در دست داشت،اولين جمله او:"برويد موقعيت هاي خطرناك را ببينيد ما بايد 10-3 مي برديم ذوب آهن شانس آورد!"

واقعيت هم اين است اما ذوب آهن چرا شانس آورد؟ چون اين شانس را ما به ذوب آهن هديه كرديم و توني اين مسأله را در عدم رفتار حرفه اي بازيكنان مي بيند چيزي كه ما نيز به آن يقين داريم:"من بازيكنانم را براي يك بازي سخت آماده كرده بودم اما آنها به خوبي به توصيه هاي من عمل نكردند.در واقعما امروز اين برد را تقديم ذوب آهن كرديم و به آنها در واقع يك هديه داديم، نتيجه اي كه ما امروز كسب كرديم كاملا مستحقش بوديم"

اين استحقاق ،فروتني پيرمرد را نشان نمي دهد چرا كه آمار موقعيت هاي خطرناك چيز ديگري مي گويد،اما او مي داند كه تيم ذوب آهن دست كم گرفته شد و سرمايه و اندوخته از گذشته ناديده! پس تيمي كه به حريف احترام نگذارد و از گذشته عبرت نگيرد مستحق باخت است.واگر اين باخت در آينده فراموش شود بازهم مستحق باخت خواهد بود.

اين يك مسأله كلي بود اما ساير علل اين باخت را بررسي مي كنيم:

بازي با هنرمندان با تركيب اصلي زمان بسيار نامناسبي انجام شد، در تمامي زمان بازي با ذوب آهن،حركات فانتزي در بازي بازيكنان به چشم مي خورد و يك سؤال! عوايد بازي با هنرمندان براي زلزله زدگان چه بود؟

300 هزار تومان؟
باخت تيم؟

مي شد در تعطيلي بعد از هفته هفتم با يك تيم بسيار مطرح بازي كرد، درآمدي نزديك به يك مليارد براي زلزله زدگان و محك جدي تيم براي تراكتور!
اما اين يك مسأله سوء مديريتي است و البته تحميل رفتار هاي مديريتي.

مسأله بعدي مسأله چندان جديدي نيست،و آن مسأله داوري ست.اعتقاد داريم اگر صحنه اول پنالتي بود بايد مدافع حريف اخراج مي شد.بازيكن به سمت دروازه و بسيار نزديك و فاصله مدافع ديگر حريف به اندازه اي بود كه مانع از به ثمر رسيدن گل نشود.
در يك صحنه حاتمي و مدافع حريف براي توپ به هوا برخاستند و گل ابراهيمي چندان مشكل دار به نظر نمي رسيد! كه ناديده گرفته شد.

نكته سوم فوتبال عربي
بايد ذوب آهن بود و دفاع مستحكم داشت اما ذوب آهن ديگر ذوب آهن نيست پس براي حفظ نتيجه بايد نيمه دوم به شيوه عربي دفاع مي كرد،يكي ديگر از تيم هاي داخلي به دلايلي غير فوتبالي فوتبال را قرباني ضد فوتبال كرد.

نكته چهارم پنالتي اول
اينكه لوپز در آن صحنه براي مداوا خارج از زمين مسابقه بود يا نه، چندان معلوم نشد.اما سپردن پنالتي به يكي از بازيكنان جوان تيم يك حركت ناشيانه بود حتي اگر در تمرينات بهترين باشد شرايط بازي فرق مي كند، در لابه لاي سخنان توني يك مسأله ظريف وجود داشت:"احسان حاج صفي نبايد آن پنالتي را از دست ميداد هرچند كه همه بازيكنان بزرگ هم گاهي پنالتي را خراب ميكنند."

اين جمله دو برداشت دارد:
يكي اينكه حاج صفي سرخود و به صورت توافقي پنالتي زده است.
دوم اينكه توني به اشتباه خود در سپردن پنالتي حساس به او پي برده است اما چقدر دير!

پنالتي زن اول تيم ابراهيمي بود كه در يك بازي بر اثر فشار بيش از حد توپ را به بيرون زد و پس از آن بعد از توزي و لوپز پنالتي زن سوم تيم بود.انتظار مي رفت پنالتي اول را اگر لوپز نبود ابراهيمي بزند.كريميان نيز گزينه ايده آلي بود.
اين حركات از پيش تعيين نشده ناهنجاريهايي بوجود خواهد آورد به عنوان مثال درگيري بر سر زدن پنالتي دوم!

نكته پنجم اشتباهات فردي
بي انصافي ست كه به خاطر يك باخت به بازيكنان بتازيم! اما اين بي رحمي فوتبال است تا وقتي كه نتيجه بگيريد حتي اشتباهات بزرگ نيز ديده نمي شوند!
ما نه به خاطر اين باخت كه در بازي هاي قبلي نيز مكررا به دو ضعف در دو پست اشاره كرديم:

دروازه بان:فروزان،بر خلاف فصل قبل،اين فصل نوسانات بسياري دارد،خروج هاي اشتباه،جاي گيريهاي نامناسب،تنها نكته اميدوار كننده تك به تك ها و شوت ها بود كه گل دوم و سوم ذوب آهن به كل ما را نا اميد كرد.

به نظر شخصي،اين بازيكن دچار غرور بيش از حد شده است،شايد افت دروازه بانان تيم ملي و دعوت چند باشگاه داخلي براي تولد اين غرور كافي بود.اما واقعيت مسأله اين است اگر قلعه نوعي به فروزان ميدان داد ، در عوض هوادار تاوان داد! چرا كه امروز قلعه نوعي مربي استقلال است و اين هوادار است كه در حسرت 1 امتياز پارسال و اضطراب بازي ها و نتايج امسال است.چيزي كه قبل تر هم بود و بعد تر هم خواهد بود.

ما براي اين بازيكن آرزوي موفقيت داريم چه در تيم تراختور و چه در تيم هايي كه بازي كردن در آنها يك افتخار براي ايشان محسوب مي شود!
بازگشت به روزهاي اوج آرزوي قلبي ماست اما بايد به ساير بازيكنان نيز فرصت هاي برابر داد،ما در نيمكت تيم يك دروازه بان جوان و آينده دار ديگر به نام عقيل اعتمادي داريم.

دفاع مركزي راست:حسيني،او اين روزها اشتباهات عجيب و غريبي مي كند،بايد روي اين اشتباهات كار شود و بازيكن از نظر فني و روحي آماده شود.حضور نصرتي در اين پست قابل تأمل است.