آيا به جامجهاني صعود ميكنيم؟ جواب سادهاي نداريم. در ظاهر با توجه به گروه، ايران بالقوه توانايي صعود دارد. اما اگر نتوانيم از بضاعت خود به خوبي استفاده كنيم مسلما جواب منفي خواهد بود. فاصله بين قوه و فعل در بعضي شرايط ناممكن است.اگر موانع موجود را جدي نگيريم كار به مراتب سختتر خواهد بود.
درحال حاضر عمده موانع را به دو دسته ذهني و عيني ميتوان تقسيم كرد كه نياز مبرم به بررسي و رفع آنها داريم.
1- عمده مانع ذهني توهمي است كه نسبت به قدرت خود و ضعف
حريفان داريم كه ريشه در اين ضعف تاريخي ايرانيان دارد كه گذشته را فقط با
موفقيتهايش به ياد ميآورند و عموما ناخودآگاه شكستها از ياد ميبرند.
اما در مورد فوتبال برخي عامدانه به دليل منافع شخصي بر آن دامن ميزنند
مثلا يكي از مربيان اسبق تيم ملي كه يد طولائي در مصاحبههاي جنجالي دارد و
منتقد كي روش هم هست كه در زمان سرمربيگرياش بهترين نسل فوتبال بعد از
انقلاب را در اختيار داشت مدعي شده بود كه او تنها كسي است كه عربستان را
0-3 شكست داده است اما يادش رفته بود كه بگويد در همان تورنمنت در
نيمهنهايي با شكست از عربستان فينال را از دست داديم. در ارزيابي حريفان
نيز اين مانع ذهني سبب ميشود كه گذشته حريفان معيار ارزيابيها باشد و
پيشرفتهاي آنان را نبينيم. نتيجه طبيعي اين خواهد شد كه در مواجهه با سنگ
سخت واقعيت نه تنها سرمان بشكند بلكه از تواناييهايمان نتوانيم بهره
بگيريم. با يك گل از حريف سرآسيمه و به دور از منطق فوتبال به در و ديوار
بزنيم يا با زدن يك گل بقيه زمان بازي را به دفاعي آشفته رو بياوريم و
نتيجه نهايي اينكه بازي ذليل از فوتبال ايران به نمايش بگذاريم كه نه بردش
شوقي برميانگيزد و نه باختي سرافرازانه دارد . به هر حال فوتبال برد و
باخت دارد اما فوتبال امروز ايران چنان كيفيتي ندارد كه علاقهمندان را سر
ذوق آورد و بلكه برعكس برد و باخت به يكسان سوهان اعصاب تماشاگر ميكشد. 2- به نسبتي كه فوتبال كشورهاي صاحبنام فعلي آسيا پيشرفت
كردهاند اگر بگوييم افت، فوتبال ايران بسيار كند و بطئي حركت ميكند در
دهه اخير هرچه فوتبال شرق آسيا پيشرفت كرده و بازيكنانش در بهترين ليگهاي
اروپا بازي ميكنند از تمام بازيكنان ايران در ليگهاي معتبر كاسته شده كه
خود نشانگر افت كيفي بازيكنان ايران نسبت به رشد بازيكنان در اكثر كشورهاي
آسيايي است. پس عقل حكم ميكند كه نسبت به تواناييهاي خود ارزيابي
واقعبينانه داشته باشيم. البته در اين افت كيفي كل تشكيلات فوتبال ايران
مقصر هست. اما تشكيلات فوتبال ايران هيچگاه جز در مقاطع كوتاهي در آسيا
صاحب اعتبار و اقتدار و برنامه و... نبود حتي مالزي هم از ما سرتر بود.
درافت بازيكنان ايران دو علت را عمده ميتوان كرد يكي از بين رفتن امكانات
بومي فوتبال بوده كه با توسعه شهرها زمينهاي خاكي از بين رفتند و نيز با
به وجود آمدن پديدهاي به نام ترافيك فوتبال خياباني از رونق افتاد و بستر
اوليه كارخانه بازيكنسازي ايران از بين رفت. در برنامهريزي شهري هم
جايگزين مناسبي پيدا نكرد و استفاده از زمينهاي موجود هم مستلزم
هزينههايي است كه بچهها و نوجوانان از عهده آن برنميآيند . علت ديگر افت
فني فوتبال است كه با اتمام نسل مربياني مثل مهاجراني، حسن حبيبي و...
اتفاق افتاد كه نه تنها در آسيا بلكه در جهان هم حرفي براي گفتن داشتند افت
شديد كيفيت مربيان فوتبال ايران را كه در واقع سازندگان نسلهاي فوتبالي
در هر كشور هستند . در اينجاميتوان فهميد كه ايشان عليرغم ادعاهايشان كه
گوش فلك را كر ميكند حتي يك تقاضا در منطقه خليجفارس ندارند؛ آسيا و جهان
كه جاي خود دارد. استراتژي ذهني براي بازي لبنان عقل سليم حكم ميكند با ارزيابي منطق از فوتبال فعلي ايران
توقعات منطقي داشته باشيم و با ارجاع به منطق فوتبال راه صعودمان را
دشوارتر از آنكه هست نكنيم. مثلا باخت يا مساوي در زمين حريف را حتي اگر لبنان باشد فاجعه
نيست و براي برد در زمين خود برنامهريزي درست را توام با كاهش فشار
رواني بر تيم ملي همراه كنيم چرا كه در آينه ليگ اگر نظر كنيم و حال و روز
معتبرترين باشگاههاي ايران با بهترين بازيكنان فعلي ايران مدنظر قرار
دهيم ميتوانيم به درك درستي از وضعيت فعلي فوتبال ايران پي ببريم. واقعيت اين است كه فوتبال ايران دورهاي بحراني را پشت سر
ميگذارد توقعات بايد متناسب با شرايط فعلي باشد. بهترين مربيان دنيا نيز
از معجزه سررشته ندارند و تا آنجا كه ميدانيم باب معجزه نيز تا اطلاع
ثانوي بسته است! گمشده: فوتبال تهاجمي سخني پاياني اينكه شايد براي خود عدم صعود به سبك بلاژويچ را(
كه تيم ايران ايرلند را در وبلين و تهران تحت فشار گذاشت ) به صعود به سبك
برانكو( كه با روح فوتبال ايران بيگانه بود )ترجيح ميدهند چرا كه آينده
فوتبال ايران را در اين راه روشنتر ميبينند. به عنوان مثال ممكن است
ترجيح بدهيم ايران 90 دقيقه قطر را در تهران تحت فشار قرار دهد حتي اگر
مساوي كند تا اينكه در پيله دفاع فرو رود و از تك گل خود دفاع كند . اگر از اعتبار فوتبال ايران در آسيا چيزي باقي مانده باشد
روحيه تهاجمي آن است كه هراس در دل حريفان ايجاد ميكرد. سرمربي محترم تيم
ملي هم كيروش بايد بدانند اسير كردن پيش از حد بازيكنان ايران در
تاكتيكهاي دفاعي نه تنها نشاط را از آنها ميگيرد بلكه كارايي آنها را به
شدت كاهش ميدهد.