كارلوس كيروش سرمربي پرتغالي تيم ملي فوتبال ايران در گفتوگو با سايت فيفا به نكات جالبي اشاره كرد كه مشروح آن در زير ميآيد: *اجازه دهيد در مورد نقش شما به عنوان سرمربي تيم ايران صحبت كنيم. چقدر احتمال ميدهيد تيمتان به جام جهاني 2014 برود؟ آثار و علايم بيانگر خيلي چيزها است اما خوب مي دانم راهيابي به صورت مستقيم چقدر دشوار است. از نظر من دو پله اول و دوم جدول در اختيار ايران، كرهجنوبي، ازبكستان يا قطر خواهد بود. براي لبنان كه با چند نتيجه بهار خوبي آغاز كرده، احترام زيادي قائل هستم و به گمانم اين تيم شانس دارد كه با كسب مقام سومي به كارش پايان دهد. *در جريان رقابت براي راهيابي به جام جهاني چه استراتژي را براي تيمتان در نظر گرفتيد؟ چه چيزي را از بازيكنانتان خواهيد پرسيد؟ مي دانيم مرحله انتخابي دشوار است و اين كه هر بازي به معناي يك مرحله آمادهسازي قابل دسترس است. از زماني كه به ايران آمدم، تلاش كردم روحيه بازيكنان را تغيير دهم. اميدوارم آنها درك كنند هر بازي چقدر با اهميت است. همه تيمها قابليت راهيابي دارند و مي خواهند در هر بازي برنده شوند و به سه امتياز برسند. همه تيمها ميجنگند كه به اين سه امتياز برسند. فرقي هم ندارد در خانه خودشان باشند يا خانه حريف. از اين جهت بحث خوششانسي در كنار يكسري عوامل ديگر مطرح است. عواملي كه تيم قادر به كنترلش نيست. برنامه زماني مان فشرده است. اين كه از يك طرف قاره پهناور آسيا به سمت ديگر آن برويد، خود به منزله يك مانع بسيار سخت است كه در اين بين هر تيم و كشوري هم براي خودش، هواپيماي اختصاصي ندارد. اميدوارم اين گونه موارد تغيير كنند زيرا بُعد مسافت براي ما مشكل واقعي است. *در ارتباط با چالش كاري سابق تان يعني هدايت تيم ملي پرتغال و حضور در جام جهاني 2010 آفريقاي جنوبي و ناكامي در راه صعود به مراحل بالاتر چه صحبتي داريد؟ قبل از اين ناكامي، بازيهاي زيادي كه تعدادشان بيش از 21 بازي در سال 2009 و 2010 بود، انجام داديم. از اين همه مسابقه، تنها در آخرين ديدار كه مقابل اسپانيا بود، بازنده شديم. باختي كه ما را از جام جهاني حذف كرد و آنها براي قهرماني جهان رفتند. با اين وجود دوست دارم به اين نكته نيز اشاره كنم كه در بهترين شرايط آمادگي نبوديم. پس از يك فصل طولاني، مجبور شديم با عجله و شتاب خودرا مهيا كنيم. به اين دليل چند بازيكنمان را بخاطر مصدوميت از دست داديم كه يكي از آنها، ناني در روز قبل از آن بازي بود. بقيه مصدومها نيز به تيم بازگشتند و بقيه بازيكنان تيم نيز در بالاترين سطح تكنيكي و فيزيكي نبودند. بعد هم همه چيز به اتكاي درخشش كريس رونالدو درآمد كه در اصل عملكرد خوبي داشت و من از عملكرد كلي رضايت داشتم. *پرتغال هميشه يكي از مدعيان تورنمنتهاي بزرگ است اما آنها هنوز به قهرماني جهان يا اروپا نرسيده اند. دليل اين امر چيست؟ ماهيت فوتبال همين است. به نظرم مهمترين دليل به مخالفت و مقاومت در برابر تغييرات در متن فوتبال پرتغال مربوط است. ما كشوري كوچك داريم كه تصميماتمان محدود هستند. مجبوريم و بايد كادرمان را تقويت كنيم تا راهكارهاي بيشتري در زمين فوتبال براي حل مسائل پيدا كنيم. فينال يورو 2004 كه در آن بازنده شديم و هيچگاه هم از يادها فراموش نخواهد شد، بي شك نقطه اوج يك نسل طلايي بود. از طرفي فوتبال پرتغال گاهي اوقات مقابل تيمهاي بزرگ نتايجي غير قابل تصور گرفته است. بطور قطع هلنديها در اين مورد خيلي چيزها مي دانند چون آنها هم هيچگاه به مقام قهرماني جهان نرسيده اند. *از تجربههايي كه در زمان حضور در رئال مادريد كسب كرديد، چه مي توانيد بگوييد؟ آن موقع از سياست بدي كه از جانب روسا اعمال ميشد، لطمه خورديم. مقاماتي كه بدون در نظر گرفتن نيازهاي فني تيم، خريد و فروش بازيكن ميكردند. والدانو (مدير داخلي سابق) از اين كه به حرف من گوش بدهد، خودداري مي كرد. مبناي كارشان صرفا فقط استخدام ستارگان بود كه باعث بيثباتي تيم مي شود و براي باشگاه نيز ميليونها يورو نيز هزينه گزاف در بردارد و سرانجام منجر به اخراج مربيان زيادي هم ميشود. اكنون با سياست رئيس كنوني باشگاه كه به حرف مربياش گوش مي دهد و به توصيه هاي مربي عمل ميكند، موافق هستم. نتيجه اين كار براي باشگاه كسب دو مقام قهرماني مهم در دو سال گذشته بوده است. *در مورد رقابت نزديكي كه ميان رئال مادريد و بارسلونا و يكه تازيشان در فوتبال اسپانيا است، چه صحبتي داريد؟ اينها در اصل دو تيم كاملا متفاوت با يكديگر هستند. بارسلونا بازيكنان خارقالعادهاي مثل ليونل مسي، ژاوي و آندرس اينيستا دارد. ستارگاني كه باعث ميشوند حجم زيادي از عناوين و افتخارات را در سالهاي گذشته كسب كنند و سبك خاصي را نيز به اجرا گذارند.فكر مي كنم بارسا و رئال دو تيم برتر حاضر جهان هستند. مسي و رونالدو سلاطين فوتبال هستند. سبك بازيشان برعكس هم است اما فوتبال به هر دو اينها نياز دارد. مربي هم نمي خواهد تعارضي با اين بازيكنان داشته باشد. *شما به عنوان دستيار سرآلكس فرگوسن كار كرديد، مربي بزرگي كه بيش از يك ربع قرن براي منچستريونايتد كار كرده است. در مورد او چه ميگوييد؟ صحبت در مورد سرآلكس سخت است. دوست دارم بگويم او بخاطر شخصيت فوقالعادهاش بر فوتبال تاثير گذاشته است. او از همان ژني است كه پله پديد آمد و بعد مارادونا، دياستفانو و پوشكاش به دنياي فوتبال وارد شدند.در فوتبال مرداني هستند كه باعث جاري شدن احترام فوق العاده زيادي مي شوند. وقتي به ورزشگاه برويد و نتوانيد حتي هيچ كمكي كنيد، مردم برايتان كف ميزنند و هورا مي كشند و فرگوسن يكي از اين افراد است. *شما در سطح باشگاهي و ملي كار كرده ايد. اين دو سطح را چگونه مقايسه مي كنيد؟ به نظرم اين دو شغل با هم متفاوت هستند. دوست دارم در آغاز يك دوره آماده سازي يا يك بازي، مربي تيم ملي كشوري باشم اما دلم مربيگري باشگاهي براي يك دوره طولاني را هم ميخواهد. من دوستدار كار به صورت روز به روز هستم؛ اين كه به ورزشگاه بروم و آموزش دهم. بهترين لحظات من در زمين ورزش، موقعي است كه با بازيكنانم هستم. اين حالت با كار در تيمهاي ملي كه يك شكل استخدام خشك و خالي را طلب مي كنند، فرق دارد. در اين حالت شما در اصل براي هواداران همه تيمهاي باشگاهي كار مي كنيد. كاري كه به واقع خيلي دشوار است. شما مي توانيد به يكباره از زمين به آسمان در يك بازي ارتقا يابيد در حالي كه اگر بازنده شوي، پايين ترين جايگاه را داري زيرا كل كشور عليه تو هستند. اين اصلي است كه به هر حال در فوتبال گفته ميشود. من هم نمي دانم چرا اما عاشق مربيگري هستم. |